وبلاگ شخصی ابوالفضل دانائی

به نام خدایی که همین نزدیکی است

شبِ سختی بود...

چقدر دردناک است که روحیه‌ی رهبرانه‌ات را با ضعیف‌بودن، اختیار دادنت را با نتوانستن، نادیده‌گرفتنت را با ندیدن و اطاعت‌نشدنت را با تدبیر خودشان اشتباه بگیرند.

چقدر دردناک است مساواتی را که در سخت‌ترین شرایط روا داشتی نبینند و در زمان خودشان ... .

چقدر دردناک است کارها را از افق بالاتر ببینی و مانند سنگی گداخته در کف دستت امور را جلو ببری و در انتها درک‌نشده‌ی داستان باشی و هیچگاه اهمیت بسیار بالای علل تصمیماتت درک نشود...

و سلام،

بر اسطوره‌ی حقیقی میدان بالا،

تعریف مردانگی،

امیرالمومنین (ع)

به نام خدایی که انسان را آفرید

پدیده‌ای که اخیرا خیلی مرا آزار داده، چیزی است که نام مناسبی که برای آن به ذهنم می‌رسد «تکبر نسلی» است و اندکی با تکبر ناشی از سن فرق دارد. در این تکبر، مادربزرگ یا پدربزرگ همواره فکر می‌کند که از نسل نوه‌اش بیشتر می‌فهمد و پدر یا مادر همواره فکر می‌کند که از نسل فرزندش درست‌تر فکر می‌کند.

این تکبر مخصوصا خودش را جایی نشان می‌دهد که روابط نزدیک‌تر است... برای مثال فردی که دچار اینگونه از تکبر است، فرزند، نوه یا عروس و داماد خودش که متخصص و حرفه‌ای در یک امر است را فراموش می‌کند و هنگامی که به مشکلی برمی‌خورد، نظر فرزند اصغرآقا بقال سر کوچه را جویا می‌شود که خیلی تخصص خاصی هم از او سراغ ندارد اما خانم اکبرآقا سوپری ته محل در یکی از جلسات خانوادگی به وی گفته که فرزند اصغرآقا بقال سر کوچه - ماششاللا هزار ماششاللا - خیلی حرفه‌ای و دست به کار و خلاصه جوان رعنایی است!

اگر ریشه‌ی دخالت‌های نابه‌جای ناحقِ نابودگرِ زندگی‌های زناشویی را هم جویا بشوید، به نظرم در ۹۰ درصد مواقع به همین مورد می‌رسیم. یعنی چون فرد مسن‌تر خودش را از نظر فکری-جایگاهی هم بالاتر می‌پندارد، نه تنها به خود اجازه‌ی ارائه‌ی نظر پیش از درخواست از وی را می‌دهد، بلکه حتی نظرش را به زور روی زندگی آن دو که به خودشان مربوط است، اعمال نیز می‌کند.

در مورد مباحث مدیریتی و اداره‌ی امور و سِمَت‌ها و جایگاه‌ها هم که ... بگذارید چیزی نگویم جز اینکه این جماعت متکبر گاها سیاست را هم به دست می‌گیرند، اما حرف رهبر این انقلاب در مورد جوان‌گرایی را به سادگی زیر پا می‌گذارند و خود دشمن این تفکر هستند. افرادی که وِرد زبانشان این است: «من چند پیراهن بیشتر از تو پاره کرده‌ام...» و ... کجا می‌توانند عملکردِ فَشَلِ خود را به جوانان دارای اندیشه‌ی کارا بسپارند که خام و کم‌تجربه و «دارای‌پیراهن‌های‌کم‌ترپاره‌شده» هستند؟

بگذریم... سخن را طولانی نکنیم که کم‌اثر می‌شود!

به نام خدا

برنامه‌ریزی خودم را اینجا دنبال میکنم.

به نام خدا

برای ترم بعد برنامه‌ریزی خودم را باید به روز کنم.

این نامه مخاطب خاص دارد.

به نام خدا

قدیما میخواستن روشن‌فکر باشن (روشن‌فکرنمایی کنن) میگفتن نمیخواد بری کربلا، به جاش به فقیرا پول بده.

این حرف خیلی ظاهرش جالبه ولی واقعا مغلطه هستش.

اما در مورد حضرت زهرا (س)، من یه چیز دیگه میگم که مغلطه نیست:

«نمیخواد برای روز ولادت حضرت زهراء خودتو اذیت کنی و جشن به پا کنی. به‌جاش فرهنگِ وامونده‌ی جشن عروسی و خونه و جهیزیه کامل رو حذف کن از شرایط ازدواج دختر محترمه‌ی خودت.»

به دوستانی هم که حرف بالا رو باهاش مخالفن، با هر استدلال شریفی که دارن، خیلی محترمانه می‌گم: «گم‌شید از جلوی چشمم.»

پی نوشت: جامعه رو کثافت و پورنوگرافی برداشته و خریت و حماراندیشی عزیزان (در همه‌ی جوامع، نه ایران) باعث شده که جوونا از ازدواج بیزار بشن.»

به نام خدای مهربان!

اسم گروهو تو ایتا گذاشتن «بصیرت تا ظهور». رفتم توش دیدم دارن در مورد امر به معروف و نهی از منکر بحث می‌کنن. یکم که حرفاشونو خوندم فهمیدم فضای فکریشون چیه و به ذهنم رسید که یکی از حرکاتی که توی سایت c113.ir دیدم خیلی به کارشون میاد.

روی حرفاشون ریپلای کردم و گفتم :«از این حرکت توی سایت c113.ir هم میتونید بهره ببرید.»

دیدم پیامم پاک شد.

پیام دادم: «سلام. چرا پیام من حذف شد؟»

جواب داد که: «سلام علیکم. تبلیغات لینک در گروه مجاز نیست.»

بحث کردم: «من تبلیغ لینک نکردم. برید مطالعه کنید و ازش الگو بگیرید. به کارتون میاد.»

و بعدش اضافه کردم: «حالا که دیدید تبلیغات نیست برید توی این سایت: c113.ir»

طرف من رو توی گروهش بلاک کرد.

مجددا تکرار می‌کنم، نام گروه: «بصیرت تا ظهور»... اما در این رفتار (که در حدود ۲ دقیقه رخ داد) نه بصیرتی دیدم، نه درکی از ظهور. امام زمان به نظرم از این مدل رفتارهای کودکانه‌ی کورکورانه‌ی بی‌فکرانه‌ی دور از تعقلِ احساسیِ تکراریِ متعصبانه‌ی جاهلانه، بی‌زار باشن. دقت داشته باشیم که امام زمان مظهر و تجلی عقل کامل، صبر و بصیرته.

تو رو خدا با این رفتارای سطحی، حتی اسم مولا رو به زبون هم نیارید، چون حتی وجودتون تبلیغ منفیه برای امام زمان وقتی اسم ایشون رو برچسب می‌کنید به خودتون و رفتارهای ناسنجیده‌تون.

به نام خدایی که انسان را آفرید!

امروز در یکی از کانال‌های مجازی، انواع و اقسام تلاش‌ها برای آنکه نشان داده بشود که اسلام با اجبار به حجاب مخالف است و ... را دیدم. مغزم سوت کشید. حضراتی که همین دیروز می‌فرمودند دختر بدحجاب جایش در قعر جهنم است و او را از موهایش آویزان می‌کنند و ...، امروز فتواهای مختلفی را جمع کرده بودند برای نشان دادن این مساله که اساسا اسلام تاکیدی بر اجبار به حجاب ندارد.

و باز هم تکرار سناریویی که بیشتر از ۵۰۰۰ سال است دارد تکرار می‌شود: امروز افراط و فردا تفریط!

استفاده از عقل چه ایرادی دارد؟ چرا اصرار داریم که این مخلوق دوست‌داشتنی خداوند را اینقدر بی‌استفاده بگذاریم؟! هم در حدیث دیده‌ام و هم با استفاده از فکر و عقل شک ندارم که هنگام برپایی قیامت (که عقل اصل وجود قیامت را کاملا قبول میکند)، ارزش انسان‌ها به میزان بهره‌وری آنها از قدرت تعقل و همچنین استفاده از این تعقل است.

حال برو صدها هزار رکعت نماز مستحب بخوان اما عقلت را تقویت نکن. نفهم که چرا نماز میخوانی! صدها هزار رکعت نمازت فدای یک آیه از قرائت حمد و سوره‌ی نماز کسی که عقلش را پرورانده و فهمیده که معنای نماز چیست و حالا با این عقل و دل دارد نماز میخواند، آنهم فقط واجب و به احتمال زیاد نماز شب و نه بیشتر!

به نام خدایی که جهان را زوج آفرید

این نامه مخاطب خاص دارد که رمزش را هم می‌داند. فضولی و کنجکاوی ممنوع!

به نام خدا

سلام

سخت‌ترین روز زندگیتون چه روزی بوده؟

توی نظرات بنویسید تا همه بخونیم.

برای خودم، شاید یکی از سخت‌ترین روزها شبِ یکی از امتحانات ترم ۲ دانشگاه بود که یه عزیزی از سال بالایی‌ها اومد و حسابی بهمون استرس وارد کرد. منم که هنوز به خوابگاه عادت نکرده بودم شبش به زور خوابم برد.