نظر بسیار زیبای یکی از خوانندگان

به نام خدا

با تشکر از elliot بابت نظر بسیار زیبایی که برای پست پیشین دادند، نیاز شد که نظر ایشون رو در یک پست جداگانه برای همه به اشتراک بذارم:

خب این خیلی بحران جدی ایه!
انگار آدم ها رو هر کاریشون کنی آخرش مجبورن یه بتی برای خودشون بسازن که زندگیشون رو حول اون شکل بدن
نظر شخصیم اینه که وقتی فردی خدای بزرگی نداشته باشه (مثل خدای خیلی افراد جامعه که یک موجود فقیره که حتی از تامین رزق کافی بنده هاش هم ناتوانه)، برای پر کردن اون خلائی که حس میکنه هی بت میسازه و میخواد اون رو مرجع خیلی چیزاش قرار بده
و حقیقتا عاشق اون بت میشه
خب خیلی ها هم مثلا انقدر عاشق همسرشون یا هر نسبتی که اخیرا ایجاد شده (!) میشن که جای خداشون رو میگیره

و بخش خطرناکش همون مرجع شدنه. این که سلبریتی ها و حتی سلبریتی های علمی در خارج کشور مثل کاکو و هاوکینگ و غیره میشن مرجع چیزهایی که بهشون ربطی نداره مثل فلسفه و آفرینش و دین و از این قبیل موضوعاتی که نمیشه با پایه ی علوم تجربیِ صرف درموردشون اظهار نظر کرد. کلا سلبریتی گرایی توی هر چیزی بده. چه بازیگر باشه چه دانشمند باشه چه مداح باشه که اخیرا مدل سلبریتی گری در مداحی و نوحه خونی رواج پیدا کرده و بشدت ضربه میزنه به فرهنگ دینی.

خب چه اهمیتی داره که اون سلبریتی که حتی ممکنه بازیگری نخونده باشه و صرفا یه اسکریپت دستش میدن، یا اصلا نویسنده ی فیلمها که خودش مغز داستان ها بوده، یک حرفی بزنه و نظری بده، و بقیه اون رو بین هم پخش کنن و به عنوان یه حرف صحیح و اتفاقا فلسفی (!) به هم منتقل کنند؟
در وهله اول شاید این دیده بشه که بله، من با به اشتراک گذاشتن این کلیپ ها دارم از زبون کسی دیگه حرفم رو میزنم. ولی درواقع دارم مرجع گزینی میکنم و برای افرادی تریبون میسازم که جز در تخصص خودشون اگر حرفی بزنند هیچ فرقی با یک فرد عادی مثل من نمیکنه! بازیگر فقط باید درمورد اصول بازیگری، چالشهاش و جذابیتهای کارش صحبت کنه و لایو بذاره و اتفاقا مردم کلی یاد میگیرن! دانشمند باید درمورد مسائل تئوری و چالشهای عملی و فایده های علمش حرف بزنه و مداح باید اصلا به صورت نیمه تصادفی و بدون اطلاع و بنر زدن و این سلبریتی بازی ها بره یه مجلسی رو روشن کنه و بره سر خونه زندگیش!

ولی خب متاسفانه هیچکس سر جای خودش نیست. اصلا چرا آدم ها باید بت های همدیگه بشن وقتی میتونن برابر همدیگه باشن و مهم نباشه یکی بازیگره یا دانشمند. بازیگر هم باید دانشمند زمینه ی خودش باشه، منتها اخیرا شدند مترسک ایدئولوژی های داخلی و خارجی.

آقا رضا گلزار

به نام خدا

دو سه روز پیش کلیپ اون بنده خدا خانمی رو دیدم که از ازدواج آقا رضا گلزار ناراحت بود و گریه می کرد. همچنین در کنارش ویدئوی موسیقی ساخته شده که ترکیب سه کلیپ بود به شرح زیر رو هم دیدم:

  1. کلیپ گریه های همین خانم
  2. کلیپ بیدار کردن آقا رضا
  3. کلیپ اون پسره به سلامتی عشم بی معرفت ولم کرد (این یکی اصلا محتواش مورد تایید نیست ولی متاسفانه در اینترنت کاملا پخشه)

اون ویدئوی موسیقی بسیار خنده داره، ولی وقتی به کلیت ماجرا فکر میکنم و به اینکه یه خانم اینطور عاشق یه هنرپیشه بوده و داره از ته دل به خاطر ازدواج اون هنرپیشه گریه میکنه ناراحت میشم. ناراحتی من به خاطر اشتباه این خانم در عاشق یک بازیگر شدن از این جهت که احتمال رسیدن بهش بسیار پایینه نیست.

البته که باز هم تاکید میکنم که به نظر من این عشقه و هوس نیست. قبلا توی یکی از پست ها این دیدگاهم رو گفتم و هنوز هم نظرم همونه... اما:

ناراحتی من از اینه که میبینم یک بازیگر مثل محمدرضا گلزار و یا یک ورزشکار مثل رونالدو و مسی و یا حتی یک تیم ورزشی اینچنین طرفدارانی دارن که واقعا عاشق هستن... و در همین حال، دانش مندان و فرهیختگان واقعی در ایران خودمون و کل جهان، حتی شناخته شده هم نیستن چه برسه به اینکه ملت عاشقشون بشن.

البته که جای تعجب نداره چون این پدیده جدید نیست. از قرنها و هزاره ها پیش همین بوده... اما حداقل در دوران حیات من تا امروز در این حد شدید این مساله رو ندیده بودم.

ضمنا، آقا رضا گلزار مبارکتون باشه واقعا... اما جا داشت که زودتر از ۴۲ سالگی هم ازدواج بکنید!