به نام خدا
در حالی که پشت میزم در شرکت نشستهام و لپتاپ جدید به خاطر محاسبات نسبتا سنگینی که برعهده دارد، زوزه میکشد (فن آن فعال شده) و در محیط ترمینال نوشته شده که حدود ۳۵ دقیقه دیگر انجام محاسباتش طول میکشد، فرصتی نصیبم شده تا چیزی را بنویسم که خیلی وقت است مترصد (در کمین) فرصتی بودم تا آن را بنویسم!
یک مساله که نمیتوان منکر آن شد، تغییرات بسیار زیادی است که در سبک زندگی امروزی ما به وجود آمده. با نگاهی به تاریخ، خیلی پیچیده نیست دریابیم که نقاط عطفی که در پیشرفت تکنولوژی وجود دارد، در این زمینه نقش دارند. برای مثال قبل و بعد از پیدایش ماشین بخار، ماشین چاپ، موتور سیکل سوختی، کامپیوترهای دیجیتال، مخابرات آنالوگ و دیجیتال و نهایتا شبکههای اجتماعی، فرهنگ کوتاهمدت مردم زمین تفاوت بسیار زیادی داشته.
شاید در دوران جوانیِ یک مردِ میانسال و یا یک پیرمرد قدیمی، یک حرکت بسیار زیبا این بود که در قطار بنشینی و در حالی که در زمستان شیشههای قطار بخار گرفته، کتابی را در دست بگیری و تا نیمههای شب آن را مطالعهکنی. اما شاید قبلتر از آن (۲۰۰ سال پیش)، خاطرات زیبا این میبود که همسرت سر صبح بقچهی غذای ظهرگاهت را به دستت بدهد و تو ظهرهنگام پس از کار فراوان بر روی زمین کشاورزیات، بنشینی زیر درخت و در حالی که پرنده بالای سرت آواز میخواند، آن را بخوری و در خلقت جهان تفکر کنی. در عصر ما هم شاید خاطرات نوستالژیک برای دوران پیری جوانان امروزی، داستان عشق و عاشقیهای مجازی و شکستهای عشقی و ... باشد.
اگر منصف باشیم، مطالعهی کتب نویسندگانی که برونگرایانه درونشان را در کتبشان منعکس کردهاند (مثل گلستان سعدی) به ما نشان میدهد که حماقت است اگر فکر کنیم پیشینیان چون تکنولوژی نداشتند مقام پایینی در تعقل داشتند! متاسفانه یکی از عوارض جانبیِ فضای بالقوه مفید اما بالفعل تهوعآور مجازیِ فعلی، ایجاد این جهل مرکب در افراد است که پیشینیان بیسواد، نفهم و کمعقل بودند و امروزیان باسواد، فهیم و عاقل هستند. این توهم جاهلانه کار را به جایی رسانده که کودکان را هنوز پردرنیاورده میپرستند و چون در حفظکردن پترن رمز گوشی توانا هستند، نابغه و باهوش میپندارندشان.
اما نگاهی به عمیقترین کتاب جهان، قرآن کریم، نشان میدهد که باید بین تفکر، علم، روشنفکری، ژرفبینی (تدبر) و تعقل، تمایز قائل شد؛ و چه دردناک که گذشتگان این مساله را بهتر از ما میفهمیدند.