فضای مورد علاقه من

به نام خدایی که همین نزدیکی است

این رو ببینید:

لینک به اینستاگرام

همین الآن، شرکتمون

دقیقا فضای مورد علاقه من هستش. یعنی این حالت در این دنیا برای من خیلی بهشتیه!

غمگین نباش!

دوست عزیزم، سلام

اگر بعضی وقتا ناراحتی 😭 (یه حس غم روی دلت نشسته 😓) و نمی‌دونی دلیلش چیه و هر چقدر که فکر می‌کنی باز هم نمی‌فهمی که دلیلش چیه،😐

یکی از دلایلش می‌تونه این باشه که چند دقیقه پیش، چند ساعت پیش یا حتی چند روز پیش با گوش دادن به یک موزیک 🎵 تو مغزت دوپامین ترشح شده.

🎶 موسیقی (حتی نوع شادش) رو اگر ترک کنی در نهایت شادتر خواهی بود.

💻 من اینجا دلایل علمیش رو نگفتم ولی اگر دوست داشتید بگید که بگم! پیشنهاد می‌کنم مدتی امتحان کن و ببین شادتر میشی یا نه؟

#نجات_عقل

نخریم تا بگندد

«قیمتا رفته بالا! 😱 مردم! نخریم تا بگندد! 🙊»

در جواب این دسته از دوستان:

بزرگوار! به نظرت بودار 💩 نیست که فقط روی جنسایی که دولت براشون قیمت داده رگ گردنشون زده بیرون و میخوان مخالفت کنن و کمپین راه بندازن؟ 👺

نمیشه یه کار دیگه کنیم؟ بگیم همه‌ی جنسایی که بالاتر از قیمت معین دولت باشن و نیز سایر چیزایی که قیمتشون بالا میره رو تحریم می‌کنیم و نمی‌خریم! 💪

عاقل باشیم که عقل بهترین نعمت‌هاست و فرد عاقل حواسش جمع هستش! گذشته و حال رو با هم مقایسه میکنه و متوجه حضور نحس اپوزوسیون در جنگ روانی خواهد شد! 😎

#نجات_عقل

آزادی بیان

به نام خدایی که همین نزدیکی است...

با عزیزی صحبت می‌کردم که معتقد بود در ایران آزادی بیان وجود ندارد. کمی بیشتر که صحبت کردیم متوجه شدم اگر اختیار عمل در دست او و هم‌کیشانش بود نه تنها آزادی بیان به دست نمی‌آمد، بلکه حتی هر فکر متفاوت (نه لزوما مخالف) را سرکوب می‌کردند؛ تا چه برسد به بیان متفاوت!

داستان تکراری رابطه عشق و عاشقی دانشجویی در کشور! (پارت ۱)

داستان تکراری رابطه عشق و عاشقی دانشجویی در کشور! (پارت ۱)
💕💞💘💌


نامبرده 👸 و وی 🙋 هر دو دانشجو هستند. آنها از پدر خود پول می‌گیرند و خودشان درآمد خاصی ندارند.

نامبرده و وی عاشق یکدیگر هستند. 💗

نامبرده و وی با هم ازدواج نمی‌کنند، زیرا پول ندارند. 💔
برای همین با هم رابطه دوستی دارند. 👫

شخصی از آنها پرسید: «نمی‌شود همین رابطه را داشته باشید اما صرفا عقد محرمیت بین شما باشد؟ اینطوری رابطه‌تان مورد تایید خداست! ✅»

نامبرده و وی به فکر فرو رفتند...

قبل از اینکه پارت ۲ رو بنویسم، لطفا خودتون یک ادامه براش کامنت کنید!

عشق یک دختربچه هم عشق است!

به نام خالق عقل و عشق

همان احساساتی که بین یک دختربچه‌ و یک پسربچه‌‌ی ۱۴-۱۵ ساله در یک رابطه‌ی عمیق عاطفی وجود دارد دقیقا خودِ عشق است؛ وگرنه هفته‌ای یکبار آن دختربچه را به گریه و شادی نمی‌انداخت و اینقدر زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار نمی‌داد!

اینقدر عشق واقعی و عشق شهوانی نکنیم. عشق آن سنین کمتر با رابطه‌ی جنسی ارتباط دارد و بیشتر عاطفی است پس اگر معیار این باشد همان پاک‌تر و واقعی‌تر است.

 

پلیس، زن، ناموس، رگ غیرت و کمی اپوزوسیون در پرده!

به نام خدایی که همین نزدیکی است

هیچوقت فکر نمی‌کردم که مجبور بشوم در مورد موضوعی سطحی مثل آنچه خواهم گفت قلم برانم؛ ولی چه کنم که مساله از «سطحی» عبور کرده و مرا وادار به تحلیل کرده است.

دو سه روز پیش در یکی از شبکه‌های اجتماعی کلیپی را دیدم که زنی جیغ‌کشان به زور به داخل ماشین پلیس برده میشد و بر اثر مقابله‌ای که می‌کرد لباسش بالا رفت و بخشی از بدنش دیده شد و ...

خب این یعنی رخ دادن یک اتفاق بد. در این شکی نیست. اما برای من واکنش‌ها جالب بود...

طبق معمول، اپوزوسیون و جریان برانداز حکومت ایران بی‌کار ننشسته و از هر ویدئوی وایرال‌شده‌ای هدفش را جلو می‌برد. تحلیل‌های مختلفی دیدم. در یکی از آنها ایران را با زمان جنگ تحمیلی مقایسه‌کرده‌بودند که آن موقع ۳ شهید دادیم تا جسد زنی به میهن برگردد و حالا خود پلیس هتک حرمت می‌کند.

از این مورد بالا بگیرید، تا قرار دادن مداحی روی این کلیپ و ادای فریضه‌ی غیر واجبه‌ی «جیغ، وای، خدایا، رگِ غیرتم باد کرده؛ آه! چه بر سر ما آمد» و از این دست حرکات احساسیِ چندشناک و ناپخته.

من نمی‌دانم واقعیت ماجرا چه بوده و این مساله را هم سطحی‌تر از آن می‌دانم که روی تحقیق آن وقت بگذارم. اما به تمام آنهایی که اینقدر سریع و ساده واکنش‌های احساسی انجام می‌دهند این انتقاد را دارم که حتی منی که زیاد فیلم پلیسی نمی‌بینم هم می‌توانم به فرضیه‌های شما ۳ ایراد وارد کنم...

ایراد ۱: مردی که زن را به داخل ماشین می‌برد پلیس نیست. وی می‌تواند شوهر او، برادرش و یکی از نوامیسش باشد. من نمی‌دانم این زن کیست و چرا این برخورد با او صورت می‌گیرد؛ اما ۱ درصد احتمال بدهید که خودش خطا کرده و دارد فرار می‌کند و ... . الآن طبق معمول با شنیدن این حرف احساسات به برخی از خوانندگان بخصوص گروه محترم (اما با عقایدی بسیار نامحترم) فمنیست هجوم و فشار می‌آورد و من همه‌ی آنها را به کتف چپم راهنمایی می‌کنم چون تا وقتی منطقی بحث نمی‌کنند و درگیر احساسات شدید هستند اتلاف وقت است با آنها بحث کردن.

ایراد ۲: جالب‌ترین نظری که دیدم این بود که به علت سرعت زیاد این زن دستگیر شده است و اینطور پلیس بد با او برخورد میکند! امیدوارم اشتباه فکر کنم ولی اگر این بود که ماشین پلیس باید نوار آبی میداشت، نه سبز...

ایراد ۳: مهمترین ایرادی که وارد دارم این مورد سوم است! عزیزی که رگِ غیرتت میزند بیرون و این کلیپ را «نشر حداکثری» میدهی تا مثلا احقاق حق کنی؛ گول نخور... با پخش این کلیپ خودت داری بیشتر بدن این ناموست را به همگان نشان میدهی. اینقدر ساده فوروارد نکن و قبلش در ذهنت عواقب حرکت را مرور کن...

توجه توجه: احتمال می‌دهم اکثر افراد با خواندن این مطالب احساسی بشوند و گارد بگیرند و ... . اگر احساسی‌شدی، بدان منشا این احساسات روانِ تو است و نه صرفا حق و باطل. اصلا جنگ روانی هدفش همین است که این احساسات در روانِ تو تقویت بشود. گفته‌های من منطقی بود اما صرفا با جهتِ احساسات تو سازگار نبود!

پی‌نوشت: به هیچ وجه مطالب بالا را تایید یا رد نمی‌کنم و صرفا به عنوان فرضیه مطرح می‌کنم. شما موظف به تفکر هستید تا خودتان نتیجه درست را پیدا کنید.

گفتا ز که نالیم

به نام خدایی که همین نزدیکی است

زندگی این موارد را به من آموخته است:

  • خیلی از افرادی که می‌گویند مشکلات جامعه به علت بی‌سوادی مسوولین است، خودشان به حرف افراد باسواد بهایی نمی‌دهند.
  • خیلی از افرادی که می‌گویند نگاه جنسیت‌زده نداشته باشیم، خودشان سرتاپای نگاهشان جنسیت‌زده است.
  • خیلی از افرادی که می‌گویند بدزمانه‌ای شده، خودشان «زرنگ روزگار» هستند.

مثل همه نباش!

به نام خدایی که همین نزدیکی است

از قدیم گفته‌اند: «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو»

مهم نیست از قدیم چه گفته‌اند و من چه فکر می‌کنم. مهم این است که چه چیزی درست است؟

زندگی به من درس‌های قشنگ‌تری داده... زندگی به من یاد داده که: قدرت کسب کن. قوی باش. ضعیف نباش.

زندگی به من آموخت که نیازی نیست سعی‌کنی جذاب باشی! کافی است قوی‌باشی و بیشتر سکوت‌کنی تا اینکه حرف بزنی... بقیه خودشان جذبت می‌شوند؛ ولو در فیلم‌ها و صحنه‌های تلویزیون افراد «وراج» را جذاب نشان بدهند!

وقتی همه حرف می‌زنند، تو سکوت کن. وقتی همه درگیر مستحبات دین هستند، تو آنها را رها کن و فقط واجباتت را به جا بیاور. وقتی هیچکس به یاد خدا نیست، بیشتر از هر زمانی خدا را یاد کن.

وقتی آهنگ گوش‌کردن همه‌گیر شد، هیچ آهنگی گوش نده!

وقتی همه شروع‌کردند به نقدکردن شخصیتی، تو آن را رها کن!

وقتی همه بازی می‌کنند، تو مطالعه‌کن.

وقتی کسی را همه متهم کردند، تو او را متهم نکن.

در شناخت سیاست عجله نکن. در تصمیم‌گیری صبور باش...

 

وقتی گفتند «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» تو فکرت را به کار بیانداز و ببین این درست است؟ و خواهی دید که خزعبلی بیش نیست!

مثل کسی نباش اما صفات خوب دیگران را جذب کن.

مشهد، میلان و کوچه!

به نام خدا

می‌دانستید در مشهد به کوچه می‌گویند «میلان»؟

به نظرم اگر عباس قانع این مساله را بفهمد سکته‌ی ناقص خواهد زد.

دخالت

به نام خدا

می‌میریم تو زندگی یه آدم بالغ دیگه مثل دوست، فرزند، فامیل و ... دخالت نکنیم؟!

واقعا این محبت نیست. این خودخواهیه. در بهترین حالت اگر از سر محبت باشه، محبت بی‌موردیه...

زجر میدیم آدما رو. خراب می‌کنیم. چیزهای مهمتری رو به خاطر چیزهای کوچیکتر نابود می‌کنیم که دیگه هم قابل برگشتن نیست.

دخالت نکنیم!

پی‌نوشت:

دخالت در زندگی مشترک بقیه که عملی نابخشودنی هستش که فکر نکنم خدا ازش ساده بگذره.