دنداندرد
به نام خدایی که همین نزدیکی است...
دو سه هفتهای شده که درگیر دنداندرد هستم... درد سادهای نیست. مدلی از درد رو تجربه میکنی که در بیرون از جانت، تقریبا نمودی نداره و چیزی رو معلوم نمیکنه؛ اما از درون امانت رو میبُره.
در این مدت خیلی به این فکر کردم که درد چیه... موضوعی که قبلا خیلی ساده از کنارش رد میشدم... به نظرم فکر کردن به درد ذهن رو خیلی بیدار میکنه، و درک نسبتا خوبی از ساحتهای وجودی انسان به دست میده.
اما ترسناکتر از همه اینه که وقتی یک درد دنیایی اینطور من رو به حال استیصال در میاره، چطور میخوام در برابر دردهای اخروی دووم بیارم؟
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 16:51 توسط ابوالفضل دانائی
|