به نام خدایی که همین نزدیکی است

نوشین معراجی یک احمق «بود» - تصوف

بیشتر از هر چیز فکر می‌کنم که ایشان خواسته یا ناخواسته در راستای پرورش تفکرِ منحرفِ تصوف حرکت کرده‌اند.

اما اگر این حرکت را هم فاکتور بگیریم و از آن صرف نظر کنیم، زمانی که یک فکری در سرمان جرقه می‌زند، موظفیم فکر بکنیم! اگر فرضیه‌هایمان بدون فکر باشند و آنها را در یک تریبون جار بزنیم، یکی از مهمترین صفاتی که بیانگر حماقت‌اند را کسب کرده‌ایم و به عرصه‌ی ظهور نیز گذاشته‌ایم.

سرکار خانم نوشین معراجی، در زمانی که آن جمله‌ی معروفشان را گفتند، یک احمق بودند. عامدانه «بود» را به کار می‌برم و نمی‌نویسم «هستند»، زیرا شاید هم‌اکنون به جمله‌ی غیرعقلانی که فرمودند فکر کرده و پشیمان شده باشند و لذا عذرخواهی کنند.

اگرچه به نظرم ایشان برای ادامه‌ی حیات و حفظ جان، رسما عذرخواهی خواهند کرد (اگر تا هم‌اکنون نکرده باشند).

علامه حلی و تصوف

علامه حلی در مورد صوفیه نقل می‌کند: «من خودم گروهى از صوفيّه را در كنار قبر امام حسين (عليه السلام) ديدم كه نماز مغرب را همگى- جز يك نفر- به جا آوردند سپس بعد از ساعتى نماز عشاء را خواندند، جز آن يك نفر كه همچنان نشسته بود! سؤال كردم چرا اين شخص نماز نمى‏ خواند؟! گفتند: او چه نيازى به نماز دارد؟ او به حق پيوسته است! آيا جايز است ميان او و خداوند حاجبى ايجاد كرد؟ نماز بين او و پروردگار حاجب است»!

منبع:

نهج الحق و كشف الصدق‏، حسن بن يوسف بن مطهّر حلّى‏، دار الكتاب اللبناني‏، بيروت، 1982 م‏، چاپ اول‏، ص 58.

احادیث پیامبر در مورد تصوف

اى ابوذر! در آخرالزمان قومى پديد مى‌آيد كه در تابستان و زمستان لباس پشمينه مى‌پوشند و اين عمل را براى خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايى مى‏‌دانند آنان را فرشتگان آسمان و زمين لعن مى‏‌كنند.

نکته: این دیدگاه‌های شبیه به آنچه خانم معراجی تفضل فرمودند بی‌شباهت به برخی اعتقادات تصوف نیست.

منبع:

وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، قم‏، 1409 هـ ق، چاپ اول‏، ج ‏5، ص 35؛ جلوه حق (بحثى پيرامون صوفيگرى در گذشته و حال)، همان.