هنر رد دادن، پیش نیاز ورود به دورهی دکتری!
به نام خدایی که همین نزدیکی است...
فرد دارای استرسی نیستم، یا حداقل - شکر خدا - توان مقابله با استرس را (فعلا) دارم.
اما حقیقتا جالب است که در تحصیلات دورهی دکتری، واقعا استرس را دارم تجربه میکنم (مضارع استمراری!). جالبتر اینجاست که هر قدمی که در این مسیر پیش میروم، نسبت به استرسها «بیحستر» میشوم، اما در قدم بعدی باز گونهی جدیدی از اضطراب وجود دارد که نسبت به موارد قبلی تازگی داشته و آن را در مغزم حس میکنم.
اولین روزی که (پس از کرونا و گذشت چندین ترم) وارد دانشکده شدم، مشاهدهی تعداد زیادی از بچههای کارشناسی که سیگار میکشیدند واقعا برایم تعجبآفرین بود، اما هماکنون کاملا علت این پدیده را درک میکنم. البته که: شکر خدایی که ما را از سیگار دور داشت و به جای آن «هنر رد دادن» را به ما میآموزد.
در واقع الآن که بیشتر فکر میکنم شاید در کنار پژوهشی که در زندگی آکادمیک خود انجام میدهم، نوشتن کتاب «هنر رد دادن» نیز رسالت علمی من شده باشد. هنر رد دادن برای لذتبردن از زندگی و حتی کسب موفقیت بیشتر، واقعا لازم است!
در حالی که آخرین کلمات را نوشتم، به ذهنم رسید که میشد عنوان این متن را اینگونه نیز نوشت: «هنر رد دادن، پیشنیازی برای اتمام دورهی دکتری با حفظ سلامت اعصاب و روان!»... چه کنم که این عنوان جدید با اینکه بسیار دقیقتر است، اما بلند است و به ما آموختهاند که «عنوان باید کوتاه باشد!»
و من الله التوفیق!